لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

ناکامیم ای دوست


ناکامیم ای دوست ز خودکامی توست     وین سوختگیهای من از خامی توست

مگذار که در عشق تو رسوا گردم             رسوایی من باعث بدنامی توست



برق زدو


برق زدو تشنگی به باران پیوست       عشق از همه سو به جویباران پیوست

خورشید بر آب جرعه ای از تو نوشت     دریا به شمار آن بی قراران پیوست



دل به دست غیر دادن


دل به دست غیر دادن راستی دیوانگی است     من پشیمانم ولی خود کرده را تدبیر نیست

خانه ی دل را به هر معمار من دادم نشان         گفت این ویرانه دیگر قابل تعمیر نیست



مرا به روز قیامت


مرا به روز قیامت غمی که هست این است     که روی مردم دنیا دوباره باید دید



ز بس در هر گذر


ز بس در هر گذر گاهی و راهی     نهان از هر کسش کردم نگاهی

رقیب بی مروت از حسادت                  به پیش پای من کند چاهی




امروز که دگر


امروز که دگر شوق جوانی به سرم نیست    عکسم تو نگهدار که فردا اثرم نیست



آسوده گشتم


آسوده گشتم از همه غمهای روزگار    آن شب که در کمند غمش مبتلا شدم



در کاخ مجلل


در کاخ مجلل غیر انده مجوی   که سعادت همه در کلبه درویشان است



در دیاری


در دیاری که در او نیست کسی یار کسی     کاش یا رب نیفتد به کسی کار کسی



ای داده به باد عمر


ای داده به باد عمر از نادانی      تو قیمت عمر خویش کی دانی

فردا که به زیر خاک تنها مانی    گوئی که کنم توبه ولی نتوانی



سال گذشته بود


سال گذشته بود که می خواندم این سرود         شادم که در کنار تو زیبا نشسته ام

امسال پس چه شد که چنین خوار و بی امید     با آرزوی مرگ , در اینجا نشسته ام؟



دلم می خواست


دلم می خواست باران بیشتر بود         حضور تو حضوری مستمر بود

میان جمله ی " آن مرد آمد "               برای تو ضمیری مستتر بود