لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

قاصدان


قاصدان را یکقلم نومید کردن خوب نیست

نامه ی ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت


صائب تبریزی

برق


برق را در خرمن مردم تماشا کرده است

آنکه پندارد که حال مردم دنیا خوش است


صائب


تلاش بوسه نداریم


تلاش بوسه نداریم چون هوسناکان      نگاه ما به نگاهی ز دور خرسند است


ای که می پرسی



ای که می پرسی ز محبت ها گریزانی چرا    در بساطم وقت ضایع کردنی کم مانده است


تــــــو بصــــد آیـــنه



تــــــو بصــــد آیـــنه از دیـــدن خود سیــــر نئی      من به یک چشم ز دیدار تو چون سیر شوم؟


چه فارغبال می گشتم


چه فارغبال می گشتم درین عالم اگر میشد    غم امروز چون اندیشه فردا فراموشم



عقل سختی دیدگان


عقل سختی دیدگان شمشیر صیقل دیده است    مشورت زنهار با مردان کار افتاده کن



رحم کن بر دل بی طاقت ما


رحم کن بر دل بی طاقت ما ای قاصد    نا امیدی خبری نیست که یکبار آری


سُبحه برکف


سُبحه برکف توبه برلب دل پرازشوق گناه       معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما



کس زبانِ چشم خوبان


کس زبانِ چشم خوبان را نمی داند چو من   روزگاری این غزالان را شبانی کرده ام



مخور صائب فریب


مخور صائب فریب زُهد از عمامه ی زاهد    که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد



من آن روزی که چون شبنم


من آن روزی که چون شبنم عزیز آن چمن بودم    تو ای باد سحرگاهی، کجا در بوستان بودی؟




از گلوی خود بریدن


از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است    ورنه هرکس وقت سیری پیش سگ نان افکند




ز نامردان علاج درد خود جستن


ز نامردان علاج درد خود جستن، بدان ماند    که خار از پا برون آرد کسی، با نیش عقربها



چنان ناسازگاری عام شد


چنان ناسازگاری عام شد در روزگارِ ما    که طفل از شیرِ مادر، استخوان اندر گلو دارد