خوب کردی وقت رفتن آمدی دیدی مرا گر نمی دیدی مرا دیگر نمی دیدی مرا
جغتایی
حال خود گفتی: بگو بسیار و اندک هرچه هست صبر اندک را بگویم یا غم بسیار را؟
هلالی جغتایی
دل خون شد از امید و نشد یار یار من ای وای بر من و دل امیدوار من
من که یکبار به وصل تو رسیدم همه عمر کی توانم که شوم از تو به یکباره جدا