نقش هایی که کشیدم در روز،
شب ز راه آمد و با دود اندود.
طرح هایی که فکندم در شب،
روز پیدا شد و با پنبه زدود
سهراب سپهری
رخنه ای نیست در این تاریکی:
در و دیوار بهم پیوسته.
سایه ای لغزد اگر روی زمین
نقش وهمی است ز بندی رسته.
سهراب سپهری
این که با خود می کشم هر سو، نپنداری تن است
گورِ گردان است و در او آرزوهای من است!
سیمین بهبهانی