لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

هر جا که دری بود زدم


هر جا که دری بود زدم در طلب دوست    ویلان شود این دل که چنین در به درم کرد



می روم تا که نهان سازم


می روم تا که نهان سازم راز این خواهش سوزان را 
  نتوانم که برم از یاد هرگز آن مرد هوسران را

آرزو در طبع پیران


آرزو در طبع پیران، از جوانان هست بیش    در خزان یک برگ، چندین رنگ پیدا می کند


     طاهر وحیدالزمانی             



زاهدم برد به مسجد


زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد    توبه کردم که نفهیمده به جایی نروم



گر چه از اتش دل


گر چه از اتش دل چون خُم می در جوشم    مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم



من در غم تو


من در غم تو , تو در کتار دگری     همدرد تو من , تو غمگسار دگری

معنا نشد , نمی شود بعد از من         من کشته تو , تو سوگوار دگری



دیشب از زمزمه ی عشق تو


دیشب از زمزمه ی عشق تو بیدار شدم     توچه کردی که به عشق تو گرفتار شدم

مرا دردی است اندر دل


مرا دردی است اندر دل اگر گویم جهان سوزد     وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد



راز ایــن داغ


راز ایــن داغ نـه در سـجـده ی طـولانـی مــاسـت    بوسه ی اوست که چون مهر به پیشانی ماست



به گوش خود می شنویم


به گوش خود می شنویم که دگران بمٌرد     به گوش دیگری هم خوش باشد خبر مرگ تو




مرا چشمیست خون افشان


مرا چشمیست خون افشان به دست ان کمان ابرو    جهان بس فتنه خواهد دید از ان چشم و از ان ابرو

تو مرا جان و جهانی


تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را    تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را



هرکه منظور خود


هرکه منظور خود از غیر خدا میطلبد             او گدایی است که حاجت که ز گدا مطلبد

زهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد     حاجت ز که می خواهی آنجا که خدا باشد


دستم نداد قوت


دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست     چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم



دیده ام زلف پریشان تو


دیده ام زلف پریشان تو در چنگ رقیب     بی سبب نیست که شب خواب پریشان بینم