شبی در خواب، او را با رقیبان در سخن دیدم نبیند هیچ کس درخواب، یا رب آنچه من دیدم
غبار محنت تو به من آبرو بخشید به عالمی ندهم این غبار محنت را
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
گریه ها کردم ولیکن سوز عشق از دل نرفت هرگز این آتش نگردد سرد، با این آبها
ابوالحسن ورزی