در بی خبری از تو، صد مرحله من پیشم تو بی خبر از غیری، من بی خبر از خویشم
صهبای قمشه ای
گر ز بی مهری مرا از شهر بیرون می کنی دل که در کوی تو می ماند به او چون می کنی؟
همایی نسابی
دل من چون دل تو، صحنه ی دلقک ها نیست! دیده ام مسخره ی خنده ی چشمک ها نیست!
دل من مامن صد شور و بسی فریاد است: ضرباتش جرس قافله ی زنده دلان
در سینه دلم گم شده تهمت به که بندم؟ غیر از تو در این خانه کسی راه ندارد
ادهم آرتیمانی