-
سیمرغ صفت
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 00:58
سیمرغ صفت ، بال و پر خویش گشایید پرواز ، رفیقان ، به خدا کار مگس نیست
-
"بادا" مباد گشت
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 00:55
"بادا" مباد گشت و "مباد" به باد رفت "آیا" ز یاد رفت و "چرا" در گلو شکست قیصر امین پور
-
آنوقتها مجنون ِ لیلی فرق می کرد
شنبه 8 مردادماه سال 1390 01:07
آنوقتها مجنون ِ لیلی فرق می کرد داغ دلش با بنده خیلی فرق می کرد من از تمام نامرادیها گذشتم مجنونیم با ناز لیلی فرق می کرد! صهبانا
-
ما ز هر اهل دلی
جمعه 7 مردادماه سال 1390 17:42
ما ز هر اهل دلی یک شمه کار آموختیم ناله از نی ، گریه از ابر بهار آموختیم
-
ساختی ما را
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 18:45
نه چون اهل خطا بودیم رسوا ساختی ما را که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را فاضل نظری
-
دسـتی بـه دامـن تـو
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 23:03
دسـتی بـه دامـن تـو و دسـتـی به آسـمـان دستی دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟
-
ای اشک
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 22:52
ای اشک دوباره در دلم درد شدی تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی از کودکی ام هر آنزمان خواستمت گفتند دگر گریه نکن مرد شدی
-
ما و مجنون
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 22:31
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم او به ظاهر گشت عاشق ما به معنا سوختیم
-
هیچ ذوقی
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 23:05
هیچ ذوقی بِه از این نیست که ز غایت شوق چشم می گرید و لبهای تو در خنده شوند هلالی جغتایی
-
نه نام کس به زبانم
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 21:07
نه نام کس به زبانم، نه در دلم هوسی ز زندگیم همین بس که می کشم نفسی سیمین بهبانی
-
گفتی به تو گر بگذرم
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 21:05
گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیری قربان سرت بگذر و بگذار بمیرم صباحی بیدگلی
-
زلف بر باد مده
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 19:37
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
-
ابرم و دلتنگ دریاها
دوشنبه 27 تیرماه سال 1390 19:06
ابرم و دلتنگ دریاها خسته از بی مهری خورشید روز خوش یارب نبیند کاش آن که از دریا جدایم کرد گرچه از آغاز خود دورم از زمین تا آسمان اما این صدای موج رویا نیست باز هم دریا صدایم کرد صابر موسوی (بغض دیرسال من)
-
صــــــــد زخــــــــم زبـــــان
جمعه 24 تیرماه سال 1390 16:59
صــــــــد زخــــــــم زبـــــان شنـــــــــیدم از تو یــــــک مــــــرهـــــــــم دل نــــــدیـــــدم از تـــــو نظامی
-
در گلستان جهان
دوشنبه 20 تیرماه سال 1390 01:03
در گلستان جهان، چون غنچه های صبحدم با درون پر ز خون، در حال لبخندیم ما
-
گویی از خامه تقدیر
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 21:11
گویی از خامه تقدیر، غرض نقش تو بود کز ازل تا به ابد اینهمه تصویر کشید نیاز اصفهانی
-
تا قیامت
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 00:15
تا قیامت مژه بر هم نزنم، گر دانم که امید نگهی روز جزا خواهد بود رشدی
-
یاد لبخند تو
جمعه 17 تیرماه سال 1390 19:39
یاد لبخند تو هر دَم بَرد از هوش مرا جای تو، یاد تو تا چند هم آغوش مرا معین کرمانشاهی
-
ز دامنگیری پیری
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1390 22:45
ز دامنگیری پیری، اگر آگاه می گشتم به دست غم نمی دادم، گریبان جوانی را
-
یادتان باشد
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 23:30
یادتان باشد اگر مُردم عزاداری کنید بر سر و صورت بکوبید و خود آزاری کنید آبروها برده اید از من در ایام حیات لا أقل حالا که مردم آبرو داری کنید
-
تلاش بوسه نداریم
شنبه 11 تیرماه سال 1390 00:03
تلاش بوسه نداریم چون هوسناکان نگاه ما به نگاهی ز دور خرسند است
-
بدبختی و نادانی
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 22:34
بدبختی و نادانی من بین که دل یار یک بار به کف نامده، صد بار شکستم قدسی
-
دستی به دوش
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 23:13
دستی به دوش غیر نهاد از سر وفا ما را چو دید لغزش پا را بهانه ساخت ندیم خراسانی
-
غم بی حد
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 00:16
غم بی حد و درد بی شمار و من فرد یا رب چه کنم که صبر نتوانم کرد یا درد باندازه درمان بفرست یا حوصله ای بده باندازه درد مشتاق اصفهانی
-
این من و تو
جمعه 3 تیرماه سال 1390 18:32
این من و تو حاصل تفریق ماست پس تو هم با من بیا تا ما شویم
-
با هر که
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 00:25
با هر که حرف دوستی اظهار میکنم خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
-
با رفتن تو
جمعه 27 خردادماه سال 1390 16:19
با رفتن تو من از خودم هم سیرم با عقربه ها ثانیه ها درگیرم مرگ آمده راه نفسم را بسته وقتی چمدان بسته شود می میرم
-
تابوت من
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 22:42
تابوت من آهسته ز کویش گذرانید چون نیست امیدم که بیایم دگر آنجا اهلی خراسانی
-
ای که گفتی
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 20:17
ای که گفتی آشنایی با غریبان مشکل است آشنایی می توان کردن جدایی مشکل است
-
روزگاری
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 00:35
روزگاری اهل دنیا دلشان درد نداشت هرکسی غصه این را که چه میکرد نداشت چشمه سادگی از لطف زمین می جوشید خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت