ابرم و دلتنگ دریاها خسته از بی مهری خورشید
روز خوش یارب نبیند کاش آن که از دریا جدایم کرد
گرچه از آغاز خود دورم از زمین تا آسمان اما
این صدای موج رویا نیست باز هم دریا صدایم کرد
صابر موسوی (بغض دیرسال من)
با دلم خواهم گفت ...که تویی محرم اسرار دل یک ماهیآنزمانی که مرا از سر مهر ...بین آن تنگ بلورین دلت جا دادیبه من غمزده ی بی ماءواهمه ی وسعت دریا دادی ...صهبانا
با دلم خواهم گفت ...
که تویی محرم اسرار دل یک ماهی
آنزمانی که مرا از سر مهر ...
بین آن تنگ بلورین دلت جا دادی
به من غمزده ی بی ماءوا
همه ی وسعت دریا دادی ...
صهبانا