سلام بر تو که از ، آفتاب می آیی به سمت مشرق سیر از سراب می آیی سلام بر تو که همچون مسیح از مریم ز بطن کعبه دل بو تراب می آیی سلام بر تو که با مرگ آخرین لبخند پر از تبسم شیرین و ناب می آیی مرا ببخش اگر صبح و شام می خوابم شنیده ام که تو گاهی به خواب می آیی شنیده ام که تو گاهی به خاطر یک شعر سراغ شاعر خرد و خراب می آیی دلم گرفته از این مردم سراپا گوش بگو که کی تو برای حساب می آیی به این زمین زمینه سوال بی مسئول کدام جمعه برای جواب می آیی
سلام ممنون از شعر زیبایی که فرستادین
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
آپیدم ...
شعر از خودم در وکردم ...
منتظرتم
سلام بر تو که از ، آفتاب می آیی
به سمت مشرق سیر از سراب می آیی
سلام بر تو که همچون مسیح از مریم
ز بطن کعبه دل بو تراب می آیی
سلام بر تو که با مرگ آخرین لبخند
پر از تبسم شیرین و ناب می آیی
مرا ببخش اگر صبح و شام می خوابم
شنیده ام که تو گاهی به خواب می آیی
شنیده ام که تو گاهی به خاطر یک شعر
سراغ شاعر خرد و خراب می آیی
دلم گرفته از این مردم سراپا گوش
بگو که کی تو برای حساب می آیی
به این زمین زمینه سوال بی مسئول
کدام جمعه برای جواب می آیی
سلام
ممنون از شعر زیبایی که فرستادین