لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

این من و تو


این من و تو حاصل تفریق ماست      پس تو هم با من بیا تا ما شویم


با هر که



با هر که حرف دوستی اظهار میکنم     خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم


با رفتن تو


با رفتن تو من از خودم هم سیرم 
 با عقربه ها ثانیه ها درگیرم 
 مرگ آمده راه نفسم را بسته 
 وقتی چمدان بسته شود می میرم




تابوت من


تابوت من آهسته ز کویش گذرانید

چون نیست امیدم که بیایم دگر آنجا


اهلی خراسانی

ای که گفتی



ای که گفتی آشنایی با غریبان مشکل است

آشنایی می توان کردن جدایی مشکل است



روزگاری


  روزگاری اهل دنیا دلشان درد نداشت      هرکسی غصه این را که چه میکرد نداشت 

چشمه سادگی از لطف زمین می جوشید         خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت



به غیر


به غیر از مه ندارد کس خبر از ناله و آهم

که او در وادی هجر تو شبها بود همراهم


بابا فغانی شیرازی

هر کس


هر کس به تماشایی رفت به صحرایی    ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی



شب وصل است


شب وصل است و می نالم که شاید چرخ پندارد

که باز امشب، شب هجرست و دیر آرد به پایانش


سحاب اصفهانی    

دلجویی

گفته آمد که به دلجویی ما می آیی             دل ندارم که به دلجوش نیازی باشد

تابوت من


تابوت من آهسته ز کویش گذرانید     چون نیست امیدم که بیایم دگر آنجا


اهلی خراسانی                      

غم بی حد و درد بی شمار



غم بی حد و درد بی شمار و من فرد        یا رب چه کنم که صبر نتوانم کرد

یا درد باندازه درمان بفرست                         یا حوصله ای بده باندازه درد


مشتاق اصفهانی                    

در محفلی


در محفلی که خورشید اندر شمار ذره ست     خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد



بیچاره تر ز ماست


بیچاره تر ز ماست بر او رحم واجب است     هرکس که گوید از خوشی روزگار ما


نادم لاهیجانی               

ازاین سنگین دلان


ازاین سنگین دلان صائب چرا چون تیرنگریزم     دهانم پرز خون شد ازهمان دستی که بوسیدم