لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

آرزو در طبع پیران


آرزو در طبع پیران، از جوانان هست بیش    در خزان یک برگ، چندین رنگ پیدا می کند


     طاهر وحیدالزمانی             



زاهدم برد به مسجد


زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد    توبه کردم که نفهیمده به جایی نروم



گر چه از اتش دل


گر چه از اتش دل چون خُم می در جوشم    مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم



من در غم تو


من در غم تو , تو در کتار دگری     همدرد تو من , تو غمگسار دگری

معنا نشد , نمی شود بعد از من         من کشته تو , تو سوگوار دگری



دیشب از زمزمه ی عشق تو


دیشب از زمزمه ی عشق تو بیدار شدم     توچه کردی که به عشق تو گرفتار شدم

مرا دردی است اندر دل


مرا دردی است اندر دل اگر گویم جهان سوزد     وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد



راز ایــن داغ


راز ایــن داغ نـه در سـجـده ی طـولانـی مــاسـت    بوسه ی اوست که چون مهر به پیشانی ماست



مرا چشمیست خون افشان


مرا چشمیست خون افشان به دست ان کمان ابرو    جهان بس فتنه خواهد دید از ان چشم و از ان ابرو

تو مرا جان و جهانی


تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را    تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را



دیده ام زلف پریشان تو


دیده ام زلف پریشان تو در چنگ رقیب     بی سبب نیست که شب خواب پریشان بینم

دریای شور انگیز چشمانت


دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست      آن جا که باید دل به دریا زد همینجاست


یک روز رسد غمی


یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه       یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت

افسانه ی زندگی چنین است عزیز    در سایه ی کوه باید از دشت گذشت


در فراقت بی قرارم


در فراقت بی قرارم روز و شب                  سر زکویت بر ندارم روز و شب

زان شبی که وعده کردی روز وصل     روز و شب را می شمارم روز و شب


ما را بعشق تو


ما را بعشق تو جامه دریدن زود بـود    تـرا بنـرخ عشق بجـا ن خـریدن زود بود

رختـی که بعشق تـو بتـن دوخته بودم    بـی وفــا جــا مه ما را دریـــد ن زود بود


پر سوخته ی شرار پرهیز توام


پر سوخته ی شرار پرهیز توام     دیوانه ی چشم فتنه انگیز توام

گنجایش دیگری ندارد دل من        همچون قدح شراب لبریز توام