لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

مرا با شمع نسبت نیست


مرا با شمع نسبت نیست در سوز    که او شب سوزد و من در شب و روز



تا دست تو


تا دست تو ارام به روی در زد       دیوار به رقص درآمد و در پرپر زد

تا خواستم آرام صدایت بزنم                پروانه ای از روی لبانم پر زد



آواز عاشقانه


آواز عاشقانه ما در گلو شکست     حق با سکوت بود ،صدا در گلو شکست



پاسبان حرم دل


پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب       تا در این پرده جز اندیشه ی او نگذارم



گویی ای رهگذر


گویی ای رهگذر از داغ دلم با خبری      که بهر ناله ات از سینه  بر آید شرری

مگر این آتش من از سر دیوار گذشت         که در افتاد به دامان دل رهگذری؟



من ندیدم


من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن                من ندیدم بیدی , سایه اش را بفروشد به زمین

رایگانم می بخشد , نارون شاخه خود را به کلاغ    هر کجا برگی هست , شوق من می شکفد



عاقلان نقطه


عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی    عشق داند که در این دایره سرگردانند



گوشه ی چشمی


گوشه ی چشمی به سوی من نداری گوییا     خرمن حسن تو دارد خوشه چین تازه ای



راندی زبرت مرا


راندی زبرت مرا خوارم کردی         از درگه خویش برکنارم کردی

چون برگ گلی که در کف باد افتد       بازیچه دست روزگارم کردی



آنقدر آه کشیدم


آنقدر آه کشیدم ز جهان سیر شدم    صورتم گر چه جوان است ز دل پیر شدم



امروز کسی


امروز کسی محرم اسرار کسی نیست    ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست



هر یار اهل نیرنگ


هر یار اهل نیرنگ هر دوست اهل حیله    با پشت خورده خنجر موندم تو این قبیله



روی هر سینه


روی هر سینه سری تکیه کند وقت وداع    سر ما وقت وداع تکیه بر دیوار کند



ز دنیایی که مردانش


ز دنیایی که مردانش عصا از کور می دزدند     من از خوش باوری انجا محبت جستجو کردم



غمت در سینه ام


غمت در سینه ام آتش بر افروخت           خیال خاطراتت پیکرم سوخت

از آن روزی که از من دل بریدی       دلم غیر از غمت چیزی نیاموخت