ما را هوسی به این گدایی انداخت در دام کثیف آشنایی انداخت
از دوری و دوستی گذشتیم دریغ وصل آمد و بین ما جدایی انداخت
م . نادر
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
جز تفرقه در باغِ جهان، هیچ ندیدم هر گُل به چمن رنگ دگر، بوی دگر داشت
مفتون کاکوری