در غریبی هر چه نالیدم کسی یادم نکرد در قفس جان دادم و صیاد آزادم نکرد
من نخواهم زین قفس صیاد آزادم کند دوست دارم در غریبی دوستی یادم کند
فرخنده باد بر همگان مقدم بهار نوروز , جاودانه ترین جشن روزگار
سال 1389 هم از راه رسید ... تبریک مرا پذیرا باشید.
یار با ما بی فایی می کند بی گناه از من جدایی می کند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا جای دیگر روشنایی می کند
تا دست تو ارام به روی در زد دیوار به رقص درآمد و در پرپر زد
تا خواستم آرام صدایت بزنم پروانه ای از روی لبانم پر زد