لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

پاسبان حرم دل


پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب       تا در این پرده جز اندیشه ی او نگذارم



گویی ای رهگذر


گویی ای رهگذر از داغ دلم با خبری      که بهر ناله ات از سینه  بر آید شرری

مگر این آتش من از سر دیوار گذشت         که در افتاد به دامان دل رهگذری؟



عاقلان نقطه


عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی    عشق داند که در این دایره سرگردانند



گوشه ی چشمی


گوشه ی چشمی به سوی من نداری گوییا     خرمن حسن تو دارد خوشه چین تازه ای



راندی زبرت مرا


راندی زبرت مرا خوارم کردی         از درگه خویش برکنارم کردی

چون برگ گلی که در کف باد افتد       بازیچه دست روزگارم کردی



آنقدر آه کشیدم


آنقدر آه کشیدم ز جهان سیر شدم    صورتم گر چه جوان است ز دل پیر شدم



امروز کسی


امروز کسی محرم اسرار کسی نیست    ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست



هر یار اهل نیرنگ


هر یار اهل نیرنگ هر دوست اهل حیله    با پشت خورده خنجر موندم تو این قبیله



روی هر سینه


روی هر سینه سری تکیه کند وقت وداع    سر ما وقت وداع تکیه بر دیوار کند



ز دنیایی که مردانش


ز دنیایی که مردانش عصا از کور می دزدند     من از خوش باوری انجا محبت جستجو کردم



غمت در سینه ام


غمت در سینه ام آتش بر افروخت           خیال خاطراتت پیکرم سوخت

از آن روزی که از من دل بریدی       دلم غیر از غمت چیزی نیاموخت


هر که در سینه دلی داشت


هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد      دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز

گر چه رفتی زبرم حسرت روی تو نرفت       در این خانه به امید تو باز است هنوز



از برای امتحان


از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن    گر به از مجنون نبودم باز عاقل کن مرا

ما و این ذهن


ما و این ذهن تا ابد فازی         ما و عشق و بلند پروازی

از کدامین گناه می سوزیم          با هم  همواره آخر بازی


ز دوستان دورنگم


ز دوستان دورنگم عجیب دل تنگ است    فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است