-
برگذری و...
شنبه 1 آبانماه سال 1389 20:19
بر گذری و ننگری٬ باز نگر که بگذرد فقر منو غنای تو جور تو و احتمال من
-
اگرچه خسته از رهم
جمعه 30 مهرماه سال 1389 22:05
اگرچه خسته از رهم ولی برای دیدنت به بال شوق یاد تو سوار می شوم بیا
-
از خدا برگشتگان
جمعه 30 مهرماه سال 1389 12:17
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است اشراقی اصفهانی
-
دیگران در کار دنیایند
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 10:56
دیگران در کار دنیایند و من در کار دل نیست دوشم زیرباری جز به زیر بار دل امیری فیروزکوهی
-
یار بی پرده
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 17:27
یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار چشم بگشا به گلستان و ببین جلوه ی آب صاف در گُل و خار ز آب بی رنگ صد هزاران رنگ لاله و گل نگر در آن گلزار
-
از بهر بوسه
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 10:52
از بهر بوسه ای که لبت بر لبم دهد جان را ه ـــ زار مرتبه بر لب رسانده است
-
ای گل شکفته شو
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 18:45
ای گل شکفته شو که به یاد تو کرده ایم آن گریه ها که ابر بهاری نکرده است مقیم شیرازی
-
چه سرنوشـت غمانگیزی
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 12:19
چه سرنوشـت غمانگیزی، که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود حسین منزوی
-
دل خون شد از امید
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 23:55
دل خون شد از امید و نشد یار یار من ای وای بر من و دل امیدوار من
-
آتش بگیر
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 17:30
آتش بگیر، تا که بدانی چه میکشم احساسِ سوختن، به تماشا نمیشود
-
یک لحظه سکوت کرد
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 10:41
یک لحظه سکوت کرد و حرفش را خورد بغضی نفس و گلوی او را آزرد می خواست که عشق را نمایان نکند اشک آمد و باز آبرویش را برد
-
زهرجا بگذرد تابوت من
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 19:33
زهرجا بگذرد تابوت من قوقا بباخیزد چه سنگین میرود این مرده از بس ارزوهاداشت
-
دل به دلدار سپردن
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 22:30
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست من به تو جان میسپارم دل که قابلدار نیست
-
فدا
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 19:21
سر فدای دوست کردن نزد ما دشوار نیست لیک این ناقابل ها قابل گفتار نیست
-
گرید و سوزد
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 23:47
گرید و سوزد و افروزد و نابود شود هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی بی گمان دست در اغوش نگارش ببرند هر که یک بوسه ستاند ز لب یار کسی
-
کس
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 17:26
در دیاری که کسی نیست یار کسی کاش یا رب نرسد کار کسی دست کسی
-
به صحرا بنگرم
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 14:57
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به دریا بنگرم دریا تو بینم به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو بینم
-
رسمی که هیچ
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 09:13
رسمی که هیچ آه نگویند و جان دهند ما در میان مردم عالم گذاشتیم ملک قمی
-
رحم کن بر دل بی طاقت ما
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 09:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA رحم کن بر دل بی طاقت ما ای قاصد نا امیدی خبری نیست که یکبار آری
-
از درد تو
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 22:49
از درد تو هیچ روی درمانم نیست درمان که کند مرا که دردم هیچ است
-
کیم من؟
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 18:25
کیم من؟ آرزو گم کردهای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
-
یا چنان نمای
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 15:37
یا چنان نمای که هستی یا چنان اش که می نمایی بایزید بسطامی
-
هر کجا عشق آید
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 15:33
هر کجا عشق آید و ساکن شود آنچه ناممکن بود ممکن شود
-
سُبحه برکف
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 10:03
سُبحه برکف توبه برلب دل پرازشوق گناه معصیت را خنده میآید ز استغفار ما
-
خبر ده به درویش
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 23:43
خبر ده به درویش سلطان پرست که سلطان ز درویش، مسکینتر است
-
شور شراب
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 23:35
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر کین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
-
آتشم بر جان و بر لب
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 20:21
آتشم بر جان و بر لب خنده بود از شرم غیر بی تو ای گل گاه پنهان گاه پیدا سوختم
-
ذات نایافته
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 15:02
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
-
ثوابَت باشد
شنبه 17 مهرماه سال 1389 23:06
ثوابَت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
-
گرید و سوزد و افروزد
شنبه 17 مهرماه سال 1389 19:56
گرید و سوزد و افروزد و نابود شود هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی